مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
برای سوگ تو باید زبـانِ دیگر داشت نگـاه روشـنی از آسـمان فـراتر داشت شهادت تو حماسهست با شکوه و عیان حماسهای که هزاران پیام در بر داشت زلال جاری چـشم تو حسرتِ دریاست فُـرات بـود کـه نـاکـام دیـدۀ تَـر داشـت سـؤال کـهـنـۀ تـاریخ، تا ابد بـاقیست: چرا زمانه، سرِ جنگ نابرابر داشت؟! قـیام سـرخ تو یک پرده از قـیامت بود قیامتی که درونش هزار محشر داشت تو آن رسولِ به معراج رفته هستی که برای امت خود روی نیزه منبر داشت هـنـوز ملـتهـب از ماتم شـگـفـت توأیم که این مصائبِ داغِ تو را که باور داشت؟ سپاه بود و حـرم بود و غـارت و آتش درست لحظۀ تلخی که آنطرفتر داشت... |